... آهــ.. سـحــرم ...

... اگر آن طایر قدسی ز درم باز آید

... آهــ.. سـحــرم ...

... اگر آن طایر قدسی ز درم باز آید

مرا همینجوری باور کن



مرا اینگونه باور کن...


کمی تنها، کمی بی کس..


کمی از یادها رفته...؟


خدا هم ترک ما کرده..!


خدا دیگر کجا رفته ؟


نمیدانم مرا آیا گناهی است ؟!


که شاید هم جرم آن غریبی و جدائی هست


مرا اینگونه باور کن.....


م/خ






نظرات 3 + ارسال نظر
فاطمه شنبه 6 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:58 ب.ظ http://deleman43.blogsky.com/

خدایا میدانم تنهایم نگذاشته ای
این گناهم است که باعث دوری من از معبود گشته

سلام:
ممنون از نظرتان ،شاید حق با شما باشد

سپیده شنبه 6 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:27 ب.ظ http://bar0on.blogsky.com

سلام.قشنگ بود

سلام
ممنون ار لطف شما

افسانه چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:49 ب.ظ http://gtale.blogsky.com/



امشب یهو دلــــــــــــم کودتا کرد...تو رو می خواســـــــــــت..ســَـرَم رو کردم زیر ِ بالش آروم به دلـــــــــــم گفتم خــــــــــفه شو....دوره دموکراسی گذشته.... می زنم لهـــــــــت میکنما


سلام
ممنون از حضورتون
فقط اشاره ای میکنم به دوبیتی بابا طاهر
زدست دیده و دل هردو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش زپولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

سربلند باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد