... آهــ.. سـحــرم ...

... اگر آن طایر قدسی ز درم باز آید

... آهــ.. سـحــرم ...

... اگر آن طایر قدسی ز درم باز آید

باز هم برای تو میگویم


سال ها را که با تو نو می کنم


لبخند خاکی ات


را در کنار همین خواب ها


پیدا می کنم.


لبخندی که می تواند


غم روز مرگی ام راتمام کتد


و باز نمی دانم چطور


با یک دست


آسمان را جا گذاشتی


و  رد نگاهت که فرشته ها را هم عاشق می کند


و من باز هم نمی دانم .......

نظرات 2 + ارسال نظر
افسانه چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:47 ب.ظ http://gtale.blogsky.com/

سلامـــــــــ

زخمی بر پهلویم هست روزگار

نمک می پاشد و من پیچ وتاب میخورم

همه گمان می کنند من می رقصم

دکترعلی شریعتی

سلام :
وای از این نمک پاشیدن ها
ایکاش غریبه ها اینکارو بکنند نه ......

ناهید پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:25 ق.ظ

سالها و فصل ها را نو کردن با دوست با لبخند

.. چه خوب!

ممنون از حضورت
گاهی اوقات نگاه و لبخند ها حاکی از خیلی حرف های نگفته میباشد
راستی سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد